- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدهام من ز بام آنجا را آن سیهچال عمرفرسا را
2 تنگ و تاریک و سهمناک و قعیر در و دیوارها سیاه چو قیر
3 کلبهها بیدریچه و روزن تنگ و تاریک چون دل دشمن
4 روز و شب هم در آن سیاهمغاک آب پاشند تا شود نمناک
5 هست دهلیزی اندرین جا نیز کلبهها هست در بن دهلیز
6 چون شود در به روی کس بسته ریه زان بستگی شود خسته
7 که هوا نیز اندر آن حبس است نفس آنجا به حبس چون نفس است
8 نیست بین مبال و محبس، در در مبالند حبسیان یکسر
9 گر ترا حشر ساس و کیک هواست شو بدانجا که شهرشان آنجاست