تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، از حزین لاهیجی غزل 790

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان

1 تا دیده ام آن طرّهٔ طرّار، پریشان خاطر شده آشفته و گفتار پریشان

2 دامن مکش ای نخل وفا از کف عاشق گل را نکند همرهی خار پریشان

3 دور از قدت ای سرو سهی، خاطر جمعم چون طرّهٔ بید است به گلزار پریشان

4 خوش صحبت خاصی ست میان دل و زلفت بیمار پریشان و پرستار پریشان

5 جمع آمده امروز می و مطرب و ساقی یا رب نشود ابر هوادار پریشان

6 دی بود مرا چون گره غنچه دلی تنگ امروز پریشانم و بسیار پریشان

7 رفتیّ و دلم رفت، برو گرد تو گردم کرده ست مرا آن قد و رفتار پریشان

8 جمع است به لطفت همه سامان محبّت داریم همین خاطر افگار پریشان

9 در کوی تو افتاده حزین مست محبّت سر در رهت آشفته و دستار پریشان

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر