دیده ام از تو بلایی که از هلالی جغتایی غزل 395

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

دیده ام از تو بلایی که ندیدست کسی

1 دیده ام از تو بلایی که ندیدست کسی بلکه زین گونه جفا هم نشنیدست کسی

2 هر کسی محنت عشق تو کشیدست ولی آنچه من از تو کشیدم نکشیدست کسی

3 لذت چاشنی وصل تو من دانم و بس که چو من زهر فراقت نچشیدست کسی

4 در ره عشق ز منزلگه مقصود مپرس کاین مقامیست که آنجا نرسیدست کسی

5 پیش من شرح مکن عاشقی مجنون را که چو من عاشق دیوانه ندیدست کسی

6 طرفه باغیست گلستان جهان، لیک چه سود؟ که گل عشرت ازین باغ نچیدست کسی

7 دل و جان داد هلالی و غم عشق خرید گر چه غم را بدل و جان نخریدست کسی

عکس نوشته
کامنت
comment