1 یاقوت ز دیده ریختم تا چه کنی در پای غم تو بیختم تا چه کنی
2 از هر که به تو گریختم سود نکرد از تو به تو در گریختم تا چه کنی
1 نردیست جهان که بردنش باختنست نرادی او بنقش کم ساختنست
2 دنیا بمثل چو کعبتین نردست برداشتنش برای انداختنست
1 منصور حلاج آن نهنگ دریا کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا
2 روزیکه انا الحق به زبان میآورد منصور کجا بود؟ خدا بود خدا
1 پیوسته ز من کشیده دامن دل تست فارغ ز من سوخته خرمن دل تست
2 گر عمر وفا کند من از تو دل خویش فارغتر از آن کنم که از من دل تست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما