- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم را دیدهام روز جایی و عجب جایی خوشی بنشسته بر طاقِ دو ابروی دلآرایی
2 مثال قوس رنگین بر کنارِ تختهٔ سیمین به خطّ سبزِ زنگاری کشیده طُرفه طغرایی
3 نباشد در نگارستانِ چین آن طاق را جفتی نباشد در همه روی زمین زآن خوبتر جایی
4 به خود گفتم چه گویم با دل الحق جای آن دارد ازین خوشتر که را بودهست ملجایی و مأوایی
5 ندارد هیچ دلداده چنان آسایشِ جانی نبیند هیچ مشاطه چنان آیینه سیمایی
6 چه خوش باشد کناری از میان لاله رخساری چه خوش باشد میانی از کنارِ سرو بالایی
7 دلم را در چنان جایی بدیدهستم ز بس غیرت چنینم در دماغ افتاد آشوبی و سودایی
8 ز رشکِ دل درافتادم به غبن و غصّه و حسرت کدامین دل هوسناکی، بلایی، خویشتنرایی
9 نزاری تا به کی زاری منال از دل نمیدانی که بارِ عشق بردن مشکل است از ناتوانایی