دیده ام عالم نمود بود از اسیری لاهیجی غزل 225

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

دیده ام عالم نمود بود بود

1 دیده ام عالم نمود بود بود ورنه عالم را کجا بودی نمود

2 هستی ذرات عالم بیگمان پرتو خورشید روی دوست بود

3 خط حسنش را ز اوراق جهان خوانده ام بی زحمت گفت و شنود

4 منکشف کی میشود اسرار عشق برکسی، جز از ره کشف و شهود

5 راوی اسرار توحید خداست ناله نای و رباب و چنگ و عود

6 هرکه پا در راه عشقش می نهد دست شستن بایدش از خویش زود

7 هرچه از عشقش اسیری میرسد گر زیان باشد همه دانیم سود

عکس نوشته
کامنت
comment