سرای دیده‌ام منزلگه از مشتاق اصفهانی غزل 316

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

سرای دیده‌ام منزلگه جانانه بایستی

1 سرای دیده‌ام منزلگه جانانه بایستی درین خاتم نگین آن گوهر یکدانه بایستی

2 بکویت خانه‌ای بهر من دیوانه بایستی ولی آنهم ز سیل اشک من ویرانه بایستی

3 من زآن سان که با او آشنا بیگانه از عالم بمن او آشنا وز عالمی بیگانه بایستی

4 ندیده شادی وصلت غم هجران کشم تا کی تهی زین زهر و پرزان باده‌ام پیمانه بایستی

5 مرا در بیضه بود ار بود فارغ بالی کانجا نه جست‌وجوی آب و نه سراغ دیوانه بایستی

6 دل من از تو مخزون و دل اهل هوس خرم ز لطف و قهرت این آباد آن ویرانه بایستی

7 شود سنک ره ما کفر و دین تا کی به کوی او رهی پیدا میان کعبه و بتخانه بایستی

عکس نوشته
کامنت
comment