- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سری دارم ز سودای تو سرمست که با چشم تو آن را نسبتی هست
2 به گوشم میرسد از هر زبانی که دیدم چشم مستش رفتم از دست
3 ز دل بویی ندارد هر که جانش بدان پیوسته ابرویت نپیوست
4 نپندارم که جز پیش دهانت نشانی ز آب حیوان در جهان هست
5 دل از خورشید رخسار تو میسوخت به زیر سایه زلف تو بنشست
6 همی زد سرو لاف از سربلندی چو بالای بلندت دید بشکست
7 زمین را پایبوست میدهد دست همام از ذوق آن چون خاک شد پست