- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 انصاف دادهام که به خوبی یگانهای واندر جهان به حیله و افسون فسانهای
2 پاکیزهتر ز غنچه گل بر بنفشهای پوشیدهتر ز دانه در در خزانهای
3 شاخی است دلبری که تو آن را شکوفهای عقدی است دلبری که تو آن را میانهای
4 شادی به روی تو که ز تو شاد نیست کس صد جان فدای غم که تو غم را بهانهای
5 در خون من مشو که نه همدست عالمی بر جان من مزن نه تو یار زمانهای
6 روزی که آیم از پی دیدار بر درت با من برون پرده و بیمن به خانهای
7 گفتی بدان مجیر که از دل ترا نیم عقلی و هوش نیست عجب گر مرا نهای!