- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز گرمی بینصیب افتادهام چون شمع خاموشی ز دلها رفتهام چون یاد از خاطر فراموشی
2 منم با ناله دمسازی به مرغ شب همآوازی منم بیباده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی
3 ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی سیهروزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
4 بدان حالم ز ناکامی که تسکین میدهم دل را به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی
5 به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیانپوشی
6 به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما چه رازی میتوان خواند از نگاه سرد خاموشی
7 چه میپرسی رهی از داغ و درد سینهسوز من؟ که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی