جامی

جامی

جامی
جامی

دردا که درآمد به درت پای به سنگم از جامی غزل 325

غزل 325 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

دردا که درآمد به درت پای به سنگم

1 دردا که درآمد به درت پای به سنگم شد پای گذشتن ز سر کوی تو لنگم

2 دربسته و دیواربلند است برون آ کز تنگدلی با در و دیوار به جنگم

3 اول رخ من زرد شد آنگاه به خون سرخ سودای تو گرداند بسی رنگ و رنگم

4 خلوتگه وصل است مکن بند قبا تنگ کز پیرهنت هم من دلخسته به تنگم

5 شد قامت من چنگ و نوای طربم نیست سر رشته وصل تو نیفتاد به چنگم

6 روی تو مرا آینه صنع الهیست گو خط تو مپسند برآن آینه زنگم

7 گفتی که چو جامی ز سر جان بگذر زود در معرض حکم تو چه امکان درنگم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم

شاعر شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم چه کسی است ؟

شاعر شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم جامی می باشد.

شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم چیست ؟

قالب شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم غزل است

مضمون اصلی شعر دردا که درآمد به درت پای به سنگم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی