دست هوس زنعمت دنیا کشیده از جویای تبریزی غزل 854

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام

1 دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام چون طفل غنچه خونه دل خود مکیده ام

2 چندان نهان به زیر غبار غمم که گرد بر بام و در نشسته ز رنگ پریده ام

3 مستغنی از لباس بود دوش همتم آن جامه ام بس است که از خود بریده ام

4 یک گوش کر شدم چو صدف پای تا بسر از خلق ناشنیدنی از بس شنیده ام

5 دست مرا جدا زگریبان مکن خیال!‏ چون گل یکیست پنجه و جیب دریده ام

6 غافل مشو ز من که جگر گوشهٔ دلم جویا سرشک از سر مژگان چکیده ام

عکس نوشته
کامنت
comment