دگر باره کردم از حکیم نزاری قهستانی غزل 1298

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دگر باره کردم اعادت به می

1 دگر باره کردم اعادت به می اِلی اصلِه یَرجع کلُّ شَی

2 به تحصیلِ لیلیِ من بی قرار چو مجنون در افتاده از حی به حی

3 بر امّید کرّوبیِ هم نفس بساطِ زمین کرده ام جمله طی

4 کنون یافتم آن چه مطلوب بود شدم فارغ از وعده ی کو و کی

5 به رسمِ رنودم به کف بر کؤوس چه کارم به آیینِ کاووس و کی

6 زمانه ندانم که دردِ مرا دوا تا به کی کرد خواهد به کی

7 به راحی مداوا کنم روح را که عکسش بریزد ز خورشید خوی

8 همه ساله بر خم بگردم چنان که پیرامنِ قُطب گردد جدَی

9 من و سر نهادن بر آن آستان که خم خانه مشتق شد از نامِ وی

10 نزاری ز اندوهِ مَی شد نزار بهل تا بنالد به زاری چو نی

11 خداوندِ فطرت ز مبدایِ کون سخن را بدو داد و او را به مَی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر