-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من به اومید تو از راه دراز آمدهام ناز بگذار دمی چون به نیاز آمدهام
2 رهروان را به شب تار دلیلی باید من به بوی خوش آن زلف دراز آمدهام
3 شمع بی زحمت پروانه نباشد بنشان کامشبی در هوس گفتن راز آمدهام
4 پیش از این هر نفسم بود خیالی و اکنون با تو یک رنگ شدم وز همه باز آمدهام
5 مرغ دل بر سر زلفت به فغان میگوید چیست تدبیر که در چنگل باز آمدهام
6 با دلم سلسله زلف تو گوید خوش باش منم آن بند که دیوانهنواز آمدهام
7 عاشقان راست نمازی و دگر محرابی بیش ابروی تو از بهر نماز آمدهام
8 جان حقیقت به لب چون شکرت خواهم داد تا نگویی که به تزویر و مجاز آمدهام
9 تا فراق تو به غارت نبرد جان همام به شفاعت ز در وصل تو باز آمدهام