- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منت جفا ز وفا برگزیده آمده ام! تو را گمان که وفایت شنیده آمده ام؟!
2 مرا چه بیم ز کشتن دهی؟! که من خود را بر آستانه ی تو کشته دیده آمده ام!
3 ز دست من چه کشی دامن؟ این همان دست است که من ز دامن خوبان کشیده آمده ام
4 در قفس، برخ من مبند؛ آن مرغم، که فصل گل، ز گلستان پریده آمده ام!
5 مرا بگوشه ی چشمی نمی نوازی و، من ز جلوه گاه غزالان رمیده آمده ام
6 بلب نمیرسدت خنده بر من، این ظلم است؛ که جان ز شوق تو بر لب رسیده آمده ام!
7 مپوش چاک گریبان زمن، که من همه جا باین امید گریبان دریده آمده ام!
8 شنیده ام ز ستم کشته ای تو آذر را ز اضطراب، دلم آرمیده آمده ام