از بس غبار حسرت دیدار داشتم از حزین لاهیجی غزل 733

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

از بس غبار حسرت دیدار داشتم

1 از بس غبار حسرت دیدار داشتم چشمی به رنگ رخنهٔ دیوار داشتم

2 آتش زدند مغبچگانش به میکده یک خرقه وار، رشتهٔ زنّار داشتم

3 شاید غرور سبحه ام از دل برون رود ساغر به دست، بر سر بازار داشتم

4 از حیرت جمال تو ای برق خانه سوز آیینه وار، پشت به دیوار داشتم

5 هرگز برون ز چاه نمی آمدم حزین گر من خبر ز ناز خریدار داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر