-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیار بی وفا عمری وفا کردم ندانستم بامید وفا بر خود جفا کردم ندانستم
2 دل آزاری، که هرگز دیده بر مردم نیندازد بسان مردمش در دیده جا کردم ندانستم
3 اگر گفتم که: دارد یار من آیین دلجویی معاذالله! غلط کردم، خطا کردم، ندانستم
4 بلای جان من آن شوخ و من افتاده در کویش دریغا! خانه در کوی بلا کردم ندانستم
5 بهر بیگانه باشد خوی او از آشنا بهتر بآن بیگانه خود را آشنا کردم ندانستم
6 گرفتم آن سر زلف و کشیدم صد گرفتاری بدست خویش خود را مبتلا کردم ندانستم
7 هلالی، پیش آن مه شرمسارم زین شکایتها درین معنی بغایت ماجرا کردم ندانستم