- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از فراقت رنج بی اندازه بر جانم رسید بر دلم درد آنچه کردن شرح نتوانم رسید
2 وه که نتوان دوخت چاک پیرهن بر زخم زار زانکه صد بار از گریبان تا به دامانم رسید
3 پیکرم گشته گلستان جنون از خون و زخم سنگ ها کز کودکان بر جسم عریانم رسید
4 ز آه و اشکم نی زمین بلک آسمان شد هم ز جای آفرینش را چهار بنگر ز طوفانم رسید
5 ای مسلمانان یکی گفتن نیارم از هزار آنچه بر اسلام و دین زان نامسلمانم رسید
6 از ملالت های حسنش بود لرزان جان و دل بر دل و جان آنچه زو بودی خطر آنم رسید
7 جام دورم ساقیا برتر ز دیگر عاشقان زانکه رنج پر ز عشق و اهل دورانم رسید
8 هر گه اندر وادی هجرت نشاط آمد به دل کاروان غم پیاپی زان بیابانم رسید
9 دم مزن از وصل فانی شکرها آور به جای کز خیال دوست مقصود دلت دانم رسید