- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دو روزی شد که با هجران جانان صحبتی دارم درین کار آزمودم خویش را خوش طاقتی دارم
2 به حال مرگ باشد هرکه دور افتد ز غمخواری من از دلدار دور افتادهام خوش حالتی دارم
3 از آن کو رخت بستم وز سگ او خواستم همت کنون چون سگ پشیمان نیستم چون همتی دارم
4 شبم بیزلف او صد نیش عقرب نیست در بستر چو چشم دیر خواب خویش مهد راحتی دارم
5 نبرد اسباب عیشم مو به مو باد پریشانی جدا زانطره و کاکل عجب جمعیتی دارم
6 نمیسازم کمال عجز خود پیش سگش ظاهر تعالی الله بر استغنا چه کامل قدرتی دارم
7 سخن در پرده گفتن محتشم تاکی زبان درکش که پر بیهوده میگوئی و من بد کلفتی دارم