1 من دوش که از هجر تو در تاب شدم جان تو که گر چو شمع در خواب شدم
2 از دیده و دل در آتش و آب شدم بر جام چو بر آینه سیماب شدم
1 از دو دیده سرشک خون بارم چون ز گفتارهات یاد آرم
2 باز ترسم که آگهی یابند به ستم خویش را فرو دارم
1 چشم تو چو فتنه جهان سوزانست مژگانت چو نوک تیر دلدوزانست
2 زلفینت به رنگ روز بر روزانست عذر تو چو توبه بدآموزانست
1 مسعود پادشاه جهان کامگار باد بنیاد دین و دولت او پایدار باد
2 جاهش به فر و دولت و رایش به نور عدل گیتی فروز باد و زمانه نگار باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به