1 پیوسته من از سپید مویی حجام بروت کنده باشم
2 تا می بکنم سپید مویی ده موی سیاه کنده باشم
3 با ریش چنین که من برآرم سخت از در ریش خنده باشم
4 با موی خودم چو برنیایم با چرخ کجا بسنده باشم
5 وین قصه به دوستان رسانم گر بگذارند زنده باشم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
1 ای رفیقان من ای عمر و منصور و عطا که شما هر سه سمائید و هوائید و صبا
2 کرده بیچاره مرا جوع به ماه رمضان خبری هست ز شوال به نزدیک شما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به