جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

تا بود سودای زلفش در سر از جویای تبریزی غزل 824

غزل 824 ام از 1266 غزلیات

تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام

1 تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام دانهٔ زنجیر می‌ریزد سرشک از دیده‌ام

2 از تنم پیکان او زنجیر می‌آید برون در شب هجران او از بس به خود پیچیده‌ام

3 چشم بینایی است هر داغی دل آشفته را بس که از جوش حیا زان رو نگه دزدیده‌ام

4 نیست جز یخ بلمز از حیرت حدیثی بر لبم تا زبان ترک چشم یار را فهمیده‌ام

5 خاک من جویا پس از مردن غبار خاطر است بس که از اوضاع ابنای زمان رنجیده‌ام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام

شاعر شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام چه کسی است ؟

شاعر شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام جویای تبریزی می باشد.

شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام چیست ؟

قالب شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام غزل است

مضمون اصلی شعر تا بود سودای زلفش در سر شوریده‌ام چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر