- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من از رغم غزالی شهسواری کردهام پیدا شکاری کردهام گم جان شکاری کردهام پیدا
2 زلیخا طلعتی را راندهام از شهر بند دل به مصر دلبری یوسف عذاری کردهام پیدا
3 زمام ناقه محمل نشینی دادهام از کف بجای او بت توسن سواری کردهام پیدا
4 ز سفته گوهری بگسستهام سر رشتهٔ صحبت در ناسفته گوهر نثاری کردهام پیدا
5 مهی زرین عصا به چون هلال از چشمم افتاده بلند اختر سواری تاجداری کردهام پیدا
6 کمند مهر گیسو تابداری رفته از دستم ز سودا قید کاکل مشگباری کردهام پیدا
7 گر از شیرین لبان حوری نژادی گشته از من گم ز خوبان خسرو عالی تباری کردهام پیدا
8 دل از دست نگارینی به زور آوردهام بیرون ز ترکان سمن ساعد نگاری کردهام پیدا
9 درین ره محتشم گر نقد قلبی رفته از دستم زر نوسکه کامل عیاری کردهام پیدا