از سوز سینه مغز سرم در از جویای تبریزی غزل 303

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

از سوز سینه مغز سرم در گرفته است

1 از سوز سینه مغز سرم در گرفته است باز چو شمع سوختن از سر گرفته است

2 تیر گرفت بر سخنم کی رسد چو تیغ طبعم زره به دوش زجوهر گرفته است

3 تا مهر اوست انجمن افروز خاطرم با شعله صحبت دل من درگرفته است

عکس نوشته
کامنت
comment