گشتم اسیر نوگل بلبل از جویای تبریزی غزل 1020

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای

1 گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای از گرد راه بی خبریها رسیده ای

2 بر برق ترک سمند تغافل نشسته ای با وحشت آرمیده ای از خود رمیده ای

3 جور آشنا ستمگر دشمن مروتی دامن به زور از کف عاشق کشیده ای

4 هرگز ز ناز گوش به حرفم نکرده ای در حق من ز غیر سخنها شنیده ای

5 جویا مپرس حال دل بی قرار من از دست اوست بسمل در خون تپیده ای

عکس نوشته
کامنت
comment