- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از مرگ من آن عشوه نما را که خبر کرد آن فتنهٔ ماتم زده ها را که خبر کرد
2 افسانهٔ غم های تو گویند به نوحه از درد دلم اهل عزا که خبر کرد
3 گویند که آشفتگئی هست درآن زلف زین غم، که فزون باد، صبا را که خبر کرد
4 بودند به هم گرم نگاه من و معشوق بیگانگی آموز حیا را که خبر کرد
5 خلد از تو نگیرند شهیدان محبت از جود تو این مشت گدا را که خبرکرد
6 در صومعه زهاد نهان باده گسارند از شیوهٔ ما اهل ریا را که خبر کرد
7 عرفی به تو رندان ته خم لطف نمودند از تیرگی ات اهل صفا را که خبر کرد