1 آلودهٔ زهد کرده ام دامانی وجّهت مِنَ المسجدِ نحو الحانِ
2 ما رخت ز کوی نیکنامی بردیم نستودِعُکُم معاشر الاخوانِ
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کشم آهی ز دل کامشب برد از دیده خوابش را گذارد نعل بر آتش، سمند پرشتابش را
2 دلی در دست بی پروا نگار غافلی دارم که در آتش ز خاطر می برد مستی، کبابش را
1 شور دلها بود ترانه ما نمک دیده ها فسانه ی ما
2 دست پروردگان صیادیم قفس ماست، آشیانه ما
1 ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا سواد سنبل خط، شد سیه بهار مرا
2 به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم که شمع، دیدهٔ شیر است، بر مزار مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **