-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز چشمم شده پنهان و بدل در زده چنگ چون بسر میبری ایام درین کلبه تنگ
2 گشت ز آئینه جان عکس رخت ظاهر از آنک صیقل نور تو بزدود ازو ظلمت زنگ
3 چشم بد دور چه زیباست بر آن روی چو ماه پیکر سنبل عنبر نفس غالیه رنگ
4 تا ز زنجیر سر زلف تو دیوانه شدم شادم ایجان که مرا نه غم نامست نه ننگ
5 تو اگر صلح و گر جنگ کنی محبوبی خوشتر از صلح کس دیگرم آید ز تو جنگ
6 از سر کوی تو گفتم بسلامت بروم خود در آمد ز قضا پای دل زار بسنگ
7 گوهر وصل تو در کام نهنگست ولیک در نهم گام و برون آورم از کام نهنگ
8 بس که خوارم چو نی از قول مخالف دم تو هر رگی ناله دیگر کندم راست چو چنگ
9 دم عصمت مزن و تازه برون آی ز پوست روشنست ابن یمین را که تو بس شوخی و شنگ