از بهار وصلم امشب جیب و از سلیم تهرانی غزل 319

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر گل است

1 از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر گل است از رخش چون غنچه چشمم تا به مژگان پر گل است

2 ما به چشم و خضر با پا می رود ره را، ولی پای او پر خار و چشم ما اسیران پر گل است

3 چار فصل این گلستان را ندانم نام چیست این قدر دانم که باز اطراف بستان پر گل است

4 ساکن بیت الحزن را موسم گلگشت شد کز نسیم پیرهن صحرای کنعان پر گل است

5 خارخار دل درین موسم فزون باشد سلیم هر که را چون غنچه دامن تا گریبان پر گل است

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر