-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر گل است از رخش چون غنچه چشمم تا به مژگان پر گل است
2 ما به چشم و خضر با پا می رود ره را، ولی پای او پر خار و چشم ما اسیران پر گل است
3 چار فصل این گلستان را ندانم نام چیست این قدر دانم که باز اطراف بستان پر گل است
4 ساکن بیت الحزن را موسم گلگشت شد کز نسیم پیرهن صحرای کنعان پر گل است
5 خارخار دل درین موسم فزون باشد سلیم هر که را چون غنچه دامن تا گریبان پر گل است