-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای زده نوبت غمت ناله صبحگاهیم سنگ جفای تو به سر گوهر تاج شاهیم
2 من که کله نهادمی کج ز غرور سروری در سر بندگیت شد نخوت کج کلاهیم
3 پیر نیم که پیر را عشق جوان جوان کند سیل دمادم مژه شست ز مو سیاهیم
4 داد نمی دهی مده بس بود این که گه گهی جای کند به گوش تو نعره دادخواهیم
5 چون نشوم به دولت بندگی تو مفتخر من که به منصب سگی بر در تو مباهیم
6 شد تن خسته ام چو مو رنگ شکسته ام چو که چند ز غم گدازیم چند ز غصه کاهیم
7 جامیم و مرا لقب خاک نشین مصطبه مفتی شهر گو مخوان صوفی خانقاهیم