مائیم و سر کوی تو جانا از جهان ملک خاتون غزل 1406

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی

1 مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی زان روی که درد دل ما را تو دوایی

2 جانی و جهان ای بت منظور خدا را زین بیش مکن از من دلخسته جدایی

3 با این همه خوبی و لطافت که تو داری عیبت همه اینست که بی مهر و وفایی

4 هرچند که از شدّت ایام زبونم باشد که به فریاد رسد لطف خدایی

5 هرچند تو را وعده کج هست نگارا باشد که چو سرو از در ما راست درآیی

6 آخر تو بدین قامت و بالای صنوبر تا چند دل از خلق جهانی بربایی

7 حدّیست جفا را و ز حد رفت خدا را بر جان من خسته جفا چند نمایی

عکس نوشته
کامنت
comment