-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مائیم و سر کوی تو جانا و گدایی زان روی که درد دل ما را تو دوایی
2 جانی و جهان ای بت منظور خدا را زین بیش مکن از من دلخسته جدایی
3 با این همه خوبی و لطافت که تو داری عیبت همه اینست که بی مهر و وفایی
4 هرچند که از شدّت ایام زبونم باشد که به فریاد رسد لطف خدایی
5 هرچند تو را وعده کج هست نگارا باشد که چو سرو از در ما راست درآیی
6 آخر تو بدین قامت و بالای صنوبر تا چند دل از خلق جهانی بربایی
7 حدّیست جفا را و ز حد رفت خدا را بر جان من خسته جفا چند نمایی