1 ماییم و هزار گونه خودکامی خویش مستوجب آتشیم از خامی خویش
2 ای شاه رسل مرا فرو نگذاری در روز جزا به حق هم نامی خویش
1 خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
2 دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید
1 من مرغ آشیانه قسدم به دام تو ز آرامگه رمیده و یک چند رام تو
2 ای ساکنان کوی ترا چشم روشنی از خاک آستانه عرش احترام تو
1 می بیارید که ایام بهار است امروز نرگس از ساغر زر جرعه گسار است امروز
2 دیدهٔ خوش نظر باغ خمار آلود است قدح لاله پر از نوش گوار است امروز