- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم و نیم جان و جهانی و نیمجو جان از برایِ می که ستاند زما گرو
2 ای یار اگر نداری طاقت گریز کن چون از مصافِ عشق برآمد غریو و غو
3 میدانِ عشق و زخمِ عشق گر هیچت اختیار بود در میان مرو
4 گر برگِ جای دوست نداری و راهِ دوست در تنگنایِ عشق سرِ خویش گیر و دو
5 ما با حواریانِ سماوات در گویم اینک نهادهایم به دعوی قدم به گو
6 طوبا به چشمِ وهم مصوّر کند خطیب بیچاره سیاه میطلبد از نهالِ نو
7 گر سیر شد ز مؤعظۀ عاقلان دلت تذکیرِ عاشقانه بیا و ز من شنو
8 إلّا به پایمردیِ جبریلِ پایمرد بر طاقِ آسمان نتوانند بست خو
9 در کیشِ عاشقان برافکنده عقل و حکم در پیشِ آفتاب جهانتاب تیغ و ضو
10 در کشتزارِ عالمِ دنیا نزاریا إلّا به داسِ همّتِ مردان مکن درو
11 خواهی بهشتِ عدن بگویم ترا عیان از حلقۀ ولایتِ عدنان برون مشو