- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حقا که ملامتگر روی تو ندیده است معنی نشینده است و بصورت نگردیده است
2 پیغام که آورد سحر باد که از شوق دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است
3 ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید خط تو خط باطله بر ماه کشیده است
4 من سینه بناخن بشکافم بره عشق نشکفت که فرهاد حزین سنگ بریده است
5 فرهاد نخورده است بجز تیشه خون ریز خسرو سخن تلخ زشیرین نشنیده است
6 بی ناوک دلدوز تو دل در بر عشاق چون ماهی بی آب که در خاک طپیده است
7 از عشق ندیدیم بجز آتش سوزان کس از شجر طور جز این میوه نچیده است
8 نازم رخ بی مثل و نظیر تو که دیده جز در بر آئینه نظیر تو ندیده است
9 گو دم مزن از وجد و سماع و طرب و حال صوفی که زصهبای محبت نچشیده است
10 شرح غم زلف تو نگارد عجبی نیست از خامه آشفته اگر مشک چکیده است
11 زاهد تو و محراب که عاشق بعبادت محراب بجز آن خم ابرو نگزیده است
12 ما و رخ زیبای علی آنکه چو نقشش نقاش ازل بر ورق کن نکشیده است