فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

دیری است که دیوانه آن از فروغی بسطامی غزل 336

غزل 336 ام از 549 غزلیات

دیری است که دیوانه آن چشم کبودم

1 دیری است که دیوانه آن چشم کبودم سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم

2 از روی فروزندهٔ او پرده فکندم از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم

3 بینایی من در رخش از گریه فزون شد چندانکه مرا کاست، غم عشق فزودم

4 وقتی در دل را به رخم باز نمودند کز دیر و حرم رو به در دوست نمودم

5 تا بر سر بازار غمش پای نهادم نی هم است و نه اندیشهٔ سودم

6 برهانده مرا عشق هم از دین و هم از کفر آسوده ز آیین مسلمان و یهودم

7 ای کاش که بر دامن ناز تو نشنید آن روز که بر باد رود خاک وجودم

8 صف های ملائک همه در عالم رشکند تا شد خم ابروی تو محراب سجودم

9 فارغ شدم از فکر پراکنده فروغی تا رنگ ز آیینهٔ دل پاک زدودم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم

شاعر شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم چه کسی است ؟

شاعر شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم فروغی بسطامی می باشد.

شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم چیست ؟

قالب شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم غزل است

مضمون اصلی شعر دیری است که دیوانه آن چشم کبودم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر