دیر شد تا دوست می از حکیم نزاری قهستانی غزل 18

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دیر شد تا دوست می دارم ترا

1 دیر شد تا دوست می دارم ترا آخر ای بخت از درم روزی درآ

2 من به تو چون تشنه مستعجل به آب تو چرا از من چنین سیری چرا

3 گر خطایی در وجود آمد ز من جان غرامت می دهم بی ماجرا

4 تو جهان جانی و جان جهان بی تو گر بر من سرآید گو سرآ

5 زلف پرتابت مرا دیوانه کرد چند رنجانی من دیوانه را

6 هر چه در حسن تو خواهم کرد وصف تو از آن هستی به خوبی ماورا

7 قوتی یابد نزاری راستی گر کند بر سبزه خطّت چرا

عکس نوشته
کامنت
comment