جامی

جامی

جامی
جامی

وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم از جامی غزل 664

غزل 664 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم سبحه از کف بنهم رطل گران برگیرم

2 می رود عمر گرانمایه بکوشم یک چند مایه دولت ازین گنج روان برگیرم

3 رسم هستی که حجاب است میان من و دوست به مددگاری ساقی ز میان برگیرم

4 هر چه اطلاق توان کرد بر آن اسم وجود دست ازان بازکشم خاطر ازان برگیرم

5 هیچ ناگفته به مهر تو شدم شهره شهر آه اگر مهر خموشی ز زبان برگیرم

6 می خورم خون دل از جام غم آن روز مباد که من این ساغر عشرت ز دهان برگیرم

7 جامی از جمله جهان دل ببرد شاهد عشق گر نقابش به سرانگشت بیان برگیرم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم

شاعر شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم چه کسی است ؟

شاعر شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم جامی می باشد.

شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم چیست ؟

قالب شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم غزل است

مضمون اصلی شعر وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم از جامی غزل 664

غزل 664 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات
بنر