🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
مجد همگر

مجد همگر

مجد همگر
مجد همگر

وقت آنست که گلبن تر و خندان از مجد همگر ترکیب 1

ترکیب 1 ام از 852 ترکیبات

وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53

1 وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد گریه ابر همه زیور بستان گردد

2 شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد

3 قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند باز در کام صدف در درافشان گردد

4 باد آئین دم عیسی مریم گیرد تا شکوفه چو کف موسی عمران گردد

5 خطبه بر نام گلسرخ کند بلبل مست به چه رخصت چو بود مست خطب خوان گردد

6 چشم نرگش متحیر نگرد عاشق وار به تبسم دهن غنچه چو خندان گردد

7 چون خط سبز بنفشه بدمد از غیرت طره سنبل سیراب پریشان گردد

8 گاه آنست که در حجله نشیند غنچه صبحدم لاله سیراب چو ساغر گیرد

9 در چمن گرد سمن چونکه بنفشه بدمد عارض یار من آن را به زنخ برگیرد

10 بلبل از منبر گلبن چونکه درآید به سخن سرخ گل جامه دران پایه منبر گیرد

11 قمری از سرو چو آهی بزند سوخته وار فاخته ناله به آهنگ دگر درگیرد

12 بزم در باغ نموداری فردوس کند باده در ساغر خاصیت کوثر گیرد

13 هر که عاشق بود و باده خورد درهر جام یاد نظم و سخن عالی همگر گیرد

14 گاه آنست که لاف از گل خود روی زنند چون سراپرده گل بر طرف جوی زنند

15 وقت آنست که مستان به سحر برخیزند می آذرگون در جام بلورین ریزند

16 عیش سازند و می آرند و سماع آغازند پای کوبند به یکبار و نشاط انگیزند

17 گاه مستی چو سر از خواب گران آیدشان هر یکی در سر زلف صنمی آویزند

18 شاهدان چون طلب جام می و رود کنند عاشقان از سر جان و غم تن برخیزند

19 نوعروسان چمن هر سحری جلوه کنند نقشبندان صبا رنگ بهار آمیزند

20 هر سحر ابر گهربار و نسیم سحری بر سر سبزه و گل لولو و مرجان ریزند

21 لشکر بلبل ترکی لقب آیند به باغ خیل زاغ حبشی روی همه بگریزند

22 گاه آنست که مر صومعه بدرود کنند زاهدان نیز حکایت ز می و رود کنند

23 وقت آنست که یاران می روشن گیرند بزم آراسته را درگل و سوسن گیرند

24 صبحدم باده خوران سوی گلستان آیند شامگه مست و خرامان ره گلشن گیرند

25 شاهدان میل همه سوی در دوست کنند عاشقان بر سر ره منزل و مسکن گیرند

26 دلبران چون می و رود و گل و صحرا طلبند بیدلان ترک دل و جان و سر و تن گیرند

27 قمری و ساری در باغ وطنگه سازند بلبل و فاخته بر سرو نشیمن گیرند

28 بلبلان چون به سحر زمزمه و ناله کنند همه آهنگ ز آه سحر من گیرند

29 پختگانی که به هر جام می خام خورند همه بر یاد من سوخته خرمن گیرند

30 گاه آنست که سرمست در یار زنیم دست در دامن آن دلبر عیار زنیم

31 وقت آنست که بلبل به گلستان آید هر که عاشق بود از خانه به بستان آید

32 غنچه در پوست نگنجد ز نشاط می و رود تا که از طرف گلستان به شبستان آید

33 راستی گل به وفا یار مرا می ماند که وصالش به یکی هفته به پایان آید

34 گل به بزم همه کس عیش کند چون بت من تا چو من بلبل بیچاره به افغان آید

35 بلبل خسته چو من از پی یکهفته وصال رنج یکساله کشد چون گه هجران آید

36 همه شب ناله کنم بر صفت بلبل لیک ناله بلبل و من هردو نه یکسان آید

37 ناله بلبل مست از طرب گل خیزد ناله من همه از سوز دل و جان آید

38 گاه آنست که آهنگ خرابات کنیم خاک در دیده سالوسی و طامات کنیم

39 وقت آنست که بر دشت تماشا باشد باغ را زینت و زیب از گل رعنا باشد

40 هر که او جانور است آرزوی یار کند هر که را هست دلی عاشق و شیدا باشد

41 ذره سنگ همه لعل بدخشان گردد قطره ابر همه لولو لالا باشد

42 صبحدم سوی گلستان به تماشا بنگر که به هرگوشه یکی عیش مهیا باشد

43 من مسکین حزینم که ندارم این بخت که به صحرا شدنم زهره و یارا باشد

44 محنت فرقت یارم چو بدین روز نشاند گر نشاطی کنم آن از سر سودا باشد

45 با چنین خاطر آشفته و این دل که مراست کی مرا خاطر باغ و سر صحرا باشد

46 گاه آنست که عشق کهنم تازه شود عالم از ناله من باز پرآوازه شود

47 وقت آنست که شوریده سری پیشه کنم باز بر قاعده بیخواب و خوری پیشه کنم

48 چون دل من به جز از عشق ندارد پیشه به جز آن نیست که آن پیشه وری پیشه کنم

49 طرب و عیش چو با باده خوران می بینم تا توانم طرب و باده خوری پیشه کنم

50 چون ز احداث جهان بیخبران بیخبرند من بکوشم که همه بیخبری پیشه کنم

51 همچو بلبل که به گلزار بنالد بر گل من بر دلبر خود لابه گری پیشه کنم

52 وگر از من بت من لابه گری نپسندد گوشه ای گیرم و خونابه گری پیشه کنم

53 رسم مداحی و آئین تخلص چو نماند در غزل پروری و شعروری پیشه کنم

مجد همگر از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد ترکیب 1 ام از 852 ترکیبات در دیوان اشعار مجد همگر می باشد
شعر ترکیب بند قالب : ترکیب سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد

شاعر شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد چه کسی است ؟

شاعر شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد مجد همگر می باشد.

شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد چیست ؟

قالب شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد ترکیب است

سبک شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد چیست ؟

سبک شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
مجد همگر

وقت آنست که گلبن تر و خندان از مجد همگر ترکیب 1

ترکیب 1 ام از 852 ترکیبات
بنر