حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

نوبت پاس وصل تو از حکیم نزاری قهستانی غزل 474

غزل 474 ام از 1607 غزلیات

نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد

1 نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد سلطنتی چنان عجب گر به چنین گدا رسد

2 ما ننشسته یک نفس باهم و شهر پر سخن قصه ماجرای من تا پس از این کجا رسد

3 کار به جان رسید و تو هیچ به ما نمی رسی زین به نواتر آشنا با سر آشنا رسد

4 گر چه نمی رسد به ما نوبت اتصال تو هم به امید حالیا صبر کنیم تا رسد

5 جهد کنیم سال‌ها تا تو دمی به ما رسی صبر کنند عمرها تاچو تویی فرا رسد

6 گر بکشی و بعد از این بر سر کشته بگذری از نفس نسیم تو روح به شخص ما رسد

7 چند ستم کشم ز دل دیده چرا نمی کَنَم جرم من است راستی هر چه به ما جزا رسد

8 آینه ی افق چنان تیره کند که بخت من دود دل پر آتشم گر به دم صبا رسد

9 یا برسی به کام دل یا نرسی نزاریا گر نرسد جفا به سر عمر به منتها رسد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد

شاعر شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد چه کسی است ؟

شاعر شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد چیست ؟

قالب شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد غزل است

مضمون اصلی شعر نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر