-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم جامِ می بر طلعتِ جانان زنیم
2 چون مقارن میرسد ماهِ صیام هر چه باداباد بر شعبان زنیم
3 بیش و کم یک هفته در پایانِ جنگ بر سماعِ مطربان دستان زنیم
4 طوقِ گردن گیسویِ پرچین کنم خاک در چشمِ خطابینان زنیم
5 شادیِ رندان و قلّاشانِ عشق ما دمِ اخلاص با ایشان زنیم
6 کفر و ایمان پایبندِ عاقل است ما به می بر کفر و بر ایمان زنیم
7 ترکِ نام و ننگ و دین و دل کنیم سنگ بر قندیلِ جسم و جان زنیم
8 بارگاهِ فقر برگردون کشیم سایهبانِ فاقه بر کیوان زنیم
9 قصّه کوته کن نزاری بازگوی وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم