وقت آن شد که ز میخانه در از نشاط اصفهانی غزل 59

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست

1 وقت آن شد که ز میخانه در آیم سر مست لب ساغر بلب و طره ی ساقی در دست

2 کف زنان، دست فشان، از دو جهان بر دو جهان پرده بردارم و بیرون فکنم هرچه که هست

3 تا که آید بمیان تیغ برآرم ز نیام تا که افتد بنشان تیر گشایم از شست

4 جام کز دست نگار است چه شیرین و چه تلخ جا که در مجلس بار است چه بالا و چه پست

5 نه همین از تو نصیب دل ما آزار است جز خرابی نکند هر که در این خانه نشست

6 تا بدانی که بجز سوی تو پروازم نیست بال بگشا و نگه دار سر رشته بدست

7 عجبی نیست که جز سوی تو رفتارم نیست که به یکسوی رود ماهی افتاده بشست

8 بدلی زخم مزن ور بزنی رحم میار که چو بشکست بهم شیشه نشاید پیوست

9 زحمت خرقه و سجاده برم چند نشاط همه دانند که من رندم و دیوانه و مست

عکس نوشته
کامنت
comment