- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گمان مدار که من از گزند مار بنالم مگر زعقرب جرار زلف یار بنالم
2 مرا که افعی زلفت به پیچ وتاب فکند عجب مدار که گاهی ززخم مار بنالم
3 خمار مستیم افزوده شد زنرگس ساقی که می کشم همه شب باده و زخمار بنالم
4 بتار زلف ببند و بکش بتیر نگاهم نیم مبارز عشق ار زکار زار بنالم
5 مرا بهار و خزان جمله بی تو صرف فغان شد نیم چو بلبل کز گل بهر بهار بنالم
6 بناله شب همه شب همدمم بمرغ شب آهنگ اگر بحلقه آن زلف تابدار بنالم
7 هر آنکه دور بود از دیار خویش بنالد خلاف من که غریبانه در دیار بنالم
8 خبز زخنجر مژگان نداری و خم زلفش تو را گمان که از آن طفل نی سوار بنالم
9 اگر که اشتری آشفته از مهار بنالد بیا به بین که چو بگسستیم مهار بنالم
10 بلا چه پنجه قوی کرد و نیست قوه دفعش زدست او ببر دست کردگار بنالم