- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوبت عیداست و عید دولت و دین است عید بدوران شهریار قرین است
2 خطبة دولت بنام حامی ملک است شاهد دنیا بکام ناصر دین است
3 دست کرم زاستین سؤال گرای است پای ستم زآستان عقال گزین است
4 صدر قضا آستان رای صوابست دست قدر آستین عزم متین است
5 عید اگر میرود چه باک که هر روز عید جهان خسرو زمان و زمین است
6 دیر زی ای عید ما که سایه ی حقی وان دگر از گردش شهور و سنین است
7 از اثر ابر دست سیم فشانش باغ بهشت است و بزم چرخ برین است
8 چشم خرد خیره با فروغ جبینش شخص چه باشد دگر که سایه چنین است
9 از چه غمین گردد آنکه خود بتوشاد است وز که شود شاد آنکه از تو غمین است