آن باد بهار بین که برخاست از جهان ملک خاتون غزل 91

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

آن باد بهار بین که برخاست

1 آن باد بهار بین که برخاست دیگر چمن جهان بیاراست

2 از بانگ تذرو و کبک و دستان بنگر که به بوستان چه غوغاست

3 از باد بهار گل بخندید بلبل به زبان حال گویاست

4 کای گل به چمن چه رنگ و بویست و ای سرو بلند این چه بالاست

5 خوش در چمن صفا نظر کن آن روی چو گل ببین چه زیباست

6 گل را چه محل به پیش رویش کاو رنگ رخ از نگار من خواست

7 قدش نتوان به سرو نسبت کردن که نباشد این چنین راست

8 من عاشق و بی خودم تو فارغ هر جور و جفا که هست بر ماست

9 یک بوی وفا از او نیابم بی مهر و وفا گلست، و ناراست

10 هم سرو روان بوستانی کاو راست وفا و پای برجاست

11 ای دل بگشا تو چشم جانت وان سرو قدش ببین چه رعناست

عکس نوشته
کامنت
comment