-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سروناز بین که چه خوش راست قامتست چون بگذرد به باغ ز قدّش قیامتست
2 هرکس که صبحدم نظری کرد بر قدش تحقیق شد که عاقبتش بر سلامتست
3 چون بگذری به ناز به بستان سرای دل سرو از میان جان به چمن در قیامتست
4 عمریست تا که این دل مسکین مستمند از شدّت فراق تو اندر ملامتست
5 بردی تو از برم دل و دادی به دست هجر مسکین دلم ز غصّه ی تو در ندامتست
6 مرغ دلم مقید زلف تو شد ز جان نیکش نگاه دار کنون چون بدامتست
7 پیوسته دل به صبح رخ تو چو ابرویت در بند طرّه ی سر زلف چو دامتست
8 ای ماه مهربان که به بام ایستاده ای خورشید خاوری ز دل و جان غلامتست
9 با کس وفا نکرد جهان خوش برآ، دمی خوش بگذران تو عمر، جهان چون به کامتست