آن ملاحت راست در مستی از جویای تبریزی غزل 843

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم

1 آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم شور صد دریاست با هر قطرهٔ می بر لبم

2 فیض سرمستیم از خمخانهٔ دل می رسد همچو موج از پهلوی دریاست دایم بر لبم

3 آشنا گردید در مستی به کنج لعل یار کام خود برداشت در این نشئه از کوثر لبم

4 می کنم قالب تهی چون شیشهٔ خالی مدام لحظه ای گر دور افتد از لب ساغر لبم

5 خشکی لب باعث قطع سخن شد در خمار کار دندان می کند مقراض آسا هر لبم

6 آرزوی پای بوست گشته دامنگیر دل همچو ماه نو به راه شوق پا تر سر لبم

7 در ثنای تشنه لب شاه شهیدان دور نیست چون سرشک از دیده جویا ریخت گر گوهر لبم

عکس نوشته
کامنت
comment