آن را که قبله اش رخ خورشید از قاسم انوار غزل 94

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

آن را که قبله اش رخ خورشید انورست

1 آن را که قبله اش رخ خورشید انورست اعراض گر کند، بهمه روی کافرست

2 عاشق بیار واصل و عاقل بهانه جوی صوفی برغم واصل و چون حلقه بر درست

3 واعظ، مگو که: عشق روانیست در طریق پنداشتی که ملک دو عالم مثمرست

4 زین بیشتر عداوت با اهل دل مکن شرعی معین آمد و عشقی مقررست

5 آن را که عشق نیست درین راه غافلست سنور راه ماست اگر خود غضنفرست

6 زاهد بزهد مایل و صوفی باعتقاد عارف درین میانه چو کبریت احمرست

7 جان در سماع عشق تو مستست و چاره نیست شوقی مولد آمد و عشقی قلندرست

8 باد صبا چو بوی تو آورد در چمن جانها فدای رایحه روح پرورست

9 بر جان قاسمی نظری کن ز روی لطف زان جا که آفتاب ضمیر منورست

عکس نوشته
کامنت
comment