1 زهریست فراقت که دلم میچشدش پا زهر وصال ار نبود میکشدش
2 خون شد دل زار من بیکروزه فراق دانی چه شود اگر بماهی کشدش
1 شاه عالم روز کین چون قصد دشمن میکند تیغش از یک تن دو و تیر از دو یک تن میکند
2 شاه شاهان جهان آنکو به گرز گاوسار شیرمردان را به گاه حمله چون زن میکند
1 نامد الحق اینچنین فیروز کآمد شهریار رستم از مازندران وز هفت خوان اسفندیار
2 آتش قهرش چو خاک راه کرده پایمال دشمنان باد پیما را به تیغ آبدار
1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود
2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به