- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن را که غمت ز در براند بختش همه دربدر دواند
2 وآن را که عنایت تو ره داد جز بر در تو رهی نداند
3 وآن را که قبول عشقت افتاد جان را بدهد، غمت ستاند
4 عاشق که گذر کند به کویت جان پیش سگ درت فشاند
5 با وصل بگو که: عاشقان را از دست فراق وارهاند
6 بیچاره دلم که کشتهٔ توست دور از رخ تو نمیتواند
7 بویی به نسیم کوی خود ده تا صبحدمی به دل رساند
8 کین مرده به بوت زنده گردد وز عشق رخت کفن دراند
9 مگذار که خسته دل عراقی بیعشق تو عمر بگذراند