- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب ار اینست و گفتار این شکر باری چه می گوید اگر خورشید رخساره این قمر باری چه می گوید
2 بعد دقت شناسی عقل نتوانست هم بستن وجودی بر میان او کمر باری چه می گوید
3 اگر گل پیش نرگس زد برویش لاق یکرنگی به چشم مست تو آن بی بصر باری چه می گوید
4 گرفتم خود که نشنید آن ستمگر درد پنهانم بزاری شب و آه سحر باری چه می گوید
5 گرفتم کآن درخت گل به خود ندهد مرا باری گر از دور افکنم بر وی نظر باری چه می گوید
6 بطنز ار گفت خواهم کرد از عاشق کشی نوبه رقیب شوم با ما این خبر باری چه می گوید
7 عدو گفتی به عقل و هوش نتوان شد کمال آنجا چورقت این از تن آن از سر دگر باری چه می گوید